وصحبت كسي راكه ازوي اين نسبت دريافته لازم داشت، اين ملك ديكرست كه درين كس منعكس شده، جنان بايدكرد، ملك اين كس شود و اين بدوام صحبت ميسر، كردد كه فرمودند: اشتغال ما برين بحسب ظاهر ضروريست تا اين كس ازسائر خلق ممتاز نشود ونشانه مند نكردد؛ نشنيده كه شخصي نزديك برزكي رفت والتماس تعليم طريقي كرد، فرمودكه: هيج بيشه داري؟ كفت: ني، فرمودكه: بروبينه دوزي بياموز كه معنى روش اين طائفة بي صورت شغلي نمي باشد.
خدمت مولوي ميكفتند كه بيش ايشان درآمدم واز اختلاط مردم شكايت كردم. فرمودندكه: خلق خداي رااز عالم بيرون نمى توان كرد جنان بايد زيست كه خلق رابدين كس دست تصرف نباشد. رشحه خدمت مولوي استادى مولانا عبد الغفور عليه الرحمة والغفران دربيان وجود باري تعالى ونسبت معنوي ميفرمودند كه: وجود ممكن غير حقيقت اوست وعارض حقيقت او مثلا زيد مصور درذهن حقيقتي است كه اين وجود خارجي عارض آن حقيقت شده ومنظم بوي كشته، وآن حقيقت بواسطة ضميمه بخود مبدأ آثار باشد، جه از وجود بجيزي تعبير ميكنند كه مبدأ آثار باشد؛ ووجود واجب عين حقيقت اوست بخلاف وجود ممكن، بس آن حقيقت بخود مبدأ آثار است بي انضمام هيج شي بوي واختلاف است حكمًا وصوفيه راكه آن وجودي كه مبدأ آثار موجودات شده جه وجود است؟ شيخ ركن الدِّين علاء الدولة سمناني وقليلي از صوفيه برانند؛ واكثر حكما ومتكلمين برانند كه آن صفتي است ازصفات حق سبحانه كه إفاده وجود كرده برموجودات ومسمى است بفيض وجودى ووجود عام ونفس الرَّحمن وغير آن؛ وحضرت شيخ محيى الدِّين العربي واتباع ايشان واكثر محققين صوفية از متقدمين ومتاخرين وقليلي ازحكما ومتكلمين برانندكه وجودي كه مبدأ آثار شده هم وجود حق است سبحانه كه عين حقيقت خود