ونزديك بزمان تسليم ايشان بر سرتلريو كريو خواجه عارف در آن محل فرموده اندكه اين وقت آن وقتست كه مارا اشارت كرده بودند، يعني از غيب اشارت رسيده بود طه وقتي خواهد آمد كه طالبان را بنابر مصلحت حال ايشان ذكر جهر بايد كفت وبعد از نقل إيشان خواجه محمود در مسجدي كه برد زد روازه وابكني است بذكر علانيه مشغول شدند مولانا حافظ الدِّين از كبار علماي وقت كه جد اعلاي حضرت خواجه محمَّد بارسا اند باشارت استاذ العلماء شمس الأئمَّة الكردري ﵏ دربخارا از خواجه محمود سوال كردند بحضور جمع كثير از أئمة وعلماء زمان كه شما ذكر علانية رائجه نيت ميكويند خواجه فرموده اند تا خفته بيدا رشود وغافلي آكاه كردد وروي براه آرد باستقامت شريعت وطريقت درآيد وبحقيقت توبه وانابت كه مفتاح همه خيرات وأصل هم سعادات است رغبت نمايد خدمت مولانا حافظ الدِّين كفتند كه نيت شما صحيح است و شمار اين حلا لست، آنكاه از خواجه محمود التماس نمودندكه ذكر علانيه راحدي فرماييد كه به آن حد حقيقت از مجاز ممتاز شود وبيكانه از آشناجدا كردد، خواجه فرمودند: ذكر علاينه كسي را مسلم ست كه زبان اوباك باشد از دروغ وغيبت وخلق اوباك باشد از حرام وشبهت ودل اوباك باشد از ريا و سمعت وسرا وباك باشد از توجه بغير حضرت ربوبيت، إلى هنا من "الرشحات"] (١).
ومن خلفائه الشَّيخ علي الرَّاميتني، المعروف بحضرت عزيزان وخواجه نساج، وهو أيضًا كان على ذكر العلانية.
وفي "الرشحات" في الرشحة الثانية في ذكر حضرت عزيزان: قال مولانا سيف الدِّين: كه از أكابر آن زمان بوده از حضرت عزيزان سوال كرده كه شما