للمساهمة في دعم المكتبة الشاملة

فصول الكتاب

<<  <  ج: ص:  >  >>
رقم الحديث / الرقم المسلسل:

بود وحضرت خواجه بهاء الدِّين قدس سره در مجلس تغزيت حاضر بودند، واصحاب تعزيه آوازها بلند كرده بوده اند وضعفا نعره وفريادناخوش مي كردند، حاضرانرا ازآن كراهت شد ومنع كردند، وهركس سخني ميكَفت؛ آنكَاه حضرت خواجه فرمودند: "وقتي كه مراوقت آخر آيد من درويشا نرامردن آموزم" خدمت مولانا مسكين فرموده اندكه: "هميشه آن سخن بخاطر من بودتا وقتي كه حضرت خواجه مريض شدند درآن بيماري كه مرض اخير ايشان بود بكاروان سرارفتند ومدت مرض در حجره كاروان سرامي بودند، وخواص أصحاب ملازمت ايشان مي نمودند، وايشان نسبت بهرتك شفقتي والتفات خاص ميفرمودند، ودرنفس اخير هردودست خود بدعا برداشتند ومدت مديد بدعاء مشغول بودند، آنكَاه هردودست مبارك بروي فرود آوردند؛ واز عالم نقل كردنددر تاريخ وفات حضرت خواجه قطعه رفت:

شاه نقشبندآن خواجه دنيا ودين … آنكه بودي شاه راه دين ودولت ملتش

مسكن وماواي اوجون بود قصر عارفان … قصر عرفان زين سبب آمد حساب رحلتش] (١).

* * *


(١) ساقطة من: ع.

<<  <  ج: ص:  >  >>